نیمه شب مه آلود
من وکوچه های ولگرد.
من تنهاشب گرد دهکده هستم.
موسیقی وحشی شب بوها باقدمهای مبهم من ترانه ای میخوانند
که رویایی صورتی راپیش چشمهای خمارم نقاشی میکند.
هوای نم گرفته ی اتاق کهنگی نفسهایم راپرازرخوت کرده.
مردم دهکده خواب باغهای معلق میبینندومن هنوزبیدارم.
امشب خیلی زودازکوچه هاخداحافظی کردم.
میخواهم برای دیوارهای خط خطی اتاقم درددل کنم.
فکراین که فرداچه خواهدشدرهایم نمیکند.
پگاه سفیدوخاکی ازراه رسید
شب تمام شدومن بازیک ولگردهستم.
نظرات شما عزیزان: